کد مطلب:28636 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

بسته شدن آب بر روی سپاه علی












2444. الأخبار الطّوال:علی علیه السلام پیش آمد تا به مكانِ [ نبرد] رسید. پس به شامیان برخورد كه بر روستا و جاده چنگ انداخته بودند. امام علیه السلام به سپاهش دستور داد تا نزدیك سپاه معاویه فرود آیند. سپس آب كِشندگان و غلامان در مسیر آب رهسپار شدند؛ امّا ابو اَعور میان آنان و آب، فاصله انداخت.

این خبر به علی علیه السلام رسید. به صَعصَعة بن صُوحان گفت:«نزد معاویه رو و به او بگو:ما به سوی شما روان شده ایم تا پیش از نبرد، حجّت را بر شما تمام كنیم. اگر بپذیرید، سلامتِ [ شما] نزد ما دلخواه تر است. می بینم كه آب را بر ما بسته ای. اگر تو را خوشایندتر است، ما هدف خویش را وا می گذاریم و سپاه را رخصت می دهیم كه بر سر آب بجنگند تا سرانجام هر كه چیره شد، از آن بنوشد».

ولید [ به معاویه] گفت:آب را بر ایشان ببند، همان گونه كه آنان آب را بر امیر مؤمنان عثمان بستند. تشنه لب هلاكشان كن كه خدایشان بكُشد!

معاویه به عمرو بن عاص گفت:چه می اندیشی؟

گفت:[ مصلحت] می بینم كه دست از آب برداری. هرگز چنان نخواهد شد كه آن سپاه تشنه بمانند و تو سیراب باشی.

عبد اللَّه بن ابی سَرح - كه برادرِ مادریِ عثمان بود -، گفت:تا شب آب را بر ایشان ببند، باشد كه به سوی بیشه زار روان شوند، و این به منزله عقب نشینی آنان است.

صعصعه به معاویه گفت:تو چه می اندیشی؟

معاویه گفت:باز گرد! نظرم به شما ابلاغ خواهد شد.

آن گاه، صعصعه نزد علی علیه السلام بازگشت و او را از آنچه گذشت، خبر داد.[1].

2445. تاریخ الطبری - به نقل از عبد اللَّه بن عوف بن احمر -:چون در صِفّین به معاویه و شامیان رسیدیم، دیدیم كه ایشان پیش تر فرود آمده و بخشی هموار و گسترده را برگزیده و سرچشمه آب را زیر چنگ گرفته اند. ابو اعور سُلَمی، سواران و پیادگانی را بر آب گماشته و پیشاپیش آنان، تیراندازان و نیزه داران و سپرداران را به صف كرده بود كه كلاهخود بر سر داشتند و انبوه شده بودند تا ما را از آب، باز دارند.

پس ما شتابان نزد امیر مؤمنان رفته، او را از این حال آگاه كردیم. وی صعصعة بن صُوحان را فرا خواند و به او گفت:«نزد معاویه رو و بگو:ما این راه را به سوی شما پیموده ایم؛ امّا پیش از آن كه حجّت را بر شما تمام كنیم، از جنگ با شما اكراه داریم. اكنون تو سواران و پیادگانت را به جانب ما فرستاده ای و پیش از آن كه به نبرد با تو پردازیم، با ما به جنگ برخاسته ای، [ یعنی] جنگ با ما را تو آغاز كرده ای.

ما را در نظر است كه تا تو را دعوت نكرده، حجّت را بر تو تمام نساخته ایم، دست از [ نبرد با] تو نگه داریم و این [ جنایتی] دیگر است كه انجام داده اید؛ آب را بر سپاهیان بسته اید تا آنان نتوانند بدان برسند و از آن بیاشامند. یاران خویش را روانه كن تا آب را بر سپاه باز كنند و [ از آن] دست بردارند تا در كار و مقصود خود و شما بیندیشیم. امّا اگر برایت خوش تر است كه ما قصد خویش را وا نهیم و به سپاه رخصت دهیم كه بر سر آب بجنگند تا هر كه چیره شد، بنوشد، چنین خواهیم كرد».

معاویه به یارانش گفت:چه می اندیشید؟

ولید بن عُقبه گفت:آب را بر ایشان ببند، همان گونه كه آنان بر عثمان بن عفّان بستند و چهل روز او را محاصره كرده، از خُنَكای آب و گواراییِ غذا دورش ساختند. ایشان را تشنه لب بكُش، كه خدایشان تشنه لب بكشد!

عمرو بن عاص به معاویه گفت:آب را بر ایشان بگشا؛ زیرا آنان تشنه لب نمی مانند در حالی كه تو سیرابی. پس به چیزی جز آب، در امور میان خود و ایشان بیندیش.

ولید بن عقبه دیگر بار سخن خویش را گفت. عبد اللَّه بن ابی سَرح نیز گفت:تا هنگام شب، آب را بر آنان ببند. ایشان اگر نتوانند به آب دست یابند، باز می گردند؛ و همین بازگشتشان، گریز و شكست است. آب را بر ایشان ببند كه خداوند در روز قیامت، آب را بر ایشان ببندد!

صعصعه گفت:جز این نیست كه در روز قیامت، خداوند آب را بر كافران و بدكاران و باده نوشانی چون تو و این فاسق (ولید بن عقبه ) می بندد.

پس بر سرش ریختند و دشنام و بیمش دادند.

معاویه گفت:دست از این مرد بدارید كه او پیك است.[2].

2446. الفتوح:علی علیه السلام، شَبَث بن رِبعی ریاحی[3] و صعصعة بن صوحان عبدی را فرا خواند و به ایشان گفت:«به سوی معاویه روید و به او بگویید:سواره نظامِ تو آب را بر ما بسته است، حال آن كه اگر ما پیش از تو به آب دست می یافتیم، آن را بر شما نمی بستیم. اگر می خواهی آب را رها كن تا به گونه برابر از آن استفاده كنیم؛ و اگر میل داری، بر سرِ آب با تو می جنگیم، تا هر كه پیروز شد، آب از آنِ او باشد و [ بدین سان] مقصود [ اصلی] خود از نبرد را وا می گذاریم».

پس شَبَث روانه شد و گفت:ای معاویه! تو به این آب، سزاوارتر از ما نیستی. پس دست از آن بردار كه ما تا شمشیر بر دوش داریم، از تشنگی نخواهیم مُرد.

سپس صعصعة بن صوحان به سخن درآمد و گفت:ای معاویه! همانا امیر مؤمنان علی بن ابی طالب به تو پیغام داده كه:«ما این راه را آمده ایم؛ [ امّا ]پیش از اتمام حجّت بر شما از جنگیدن با شما اكراه دارم؛ لیكن تو سوارگان خویش را پیش فرستاده ای و پیش از آن كه ما با تو نبرد كنیم، جنگ با ما را آغازیده ای؛ و ما بر آنیم كه از نبرد دور باشیم تا برای تو دلیل و حجّت آوریم؛ و این [ جنایتی ]دیگر است كه چنین كردید و آب را بر سپاه بستید. به خدا سوگند، بخواهی یا نخواهی، ما از آن آب خواهیم نوشید. پس پیش از آن كه ما بر آن چیره گردیم، آب را بگشا - حال كه می توانی - كه آن گاه، هر كه پیروز شود، می نوشد.

معاویه به عمرو بن عاص گفت:رأی تو چیست، ای ابوعبد اللَّه؟

گفت:من معتقدم علی كسی نیست كه تشنه بماند، حال آن كه در دستش زمام اسبان باشد و بدون آن كه از فرات بنوشد، به آن بنگرد. جز این نیست كه او برای چیزی جز آب آمده است. پس از [ بستن] آب دست بردار تا او و ما بنوشیم.

پس ولید بن عقبه گفت:ای معاویه! اینان چهل روز عثمان بن عفّان را از آب باز داشتند و به محاصره درافكندند. پس آب را از ایشان برگیر تا تشنه بمیرند و آنان را بكش؛ خدایشان بكشد! چگونه [ از حق ]منحرف می شوند؟

سپس عبد اللَّه بن سعد بن ابی سَرح به سخن درآمد و گفت:به راستی ولید سخنی راست بر زبان راند. آب را از ایشان باز گیر كه خداوند در روز قیامت، آن را از ایشان باز گیرد!

صعصعه گفت:جز این نیست كه در روز قیامت، خداوند آب را از كافران بدكار زشت پیشه ای همچون تو و همانندانت باز می گیرد، [ از جمله] همین كس كه خداوند در كتابش او را فاسق خوانده؛ [ همین] ولید بن عقبه كه نماز صبح را در حال مستی چهار ركعت خواند، حال آن كه امام جماعت مردم بود و باز گفت:می خواهید بیشتر بخوانم؟ و از همین رو، به آیین اسلام شلاقش زدند.

پس یاران معاویه با شمشیر بر سرش ریختند؛ امّا معاویه گفت:از او دست بردارید كه پیام رسان است.[4].









    1. الأخبار الطوال:168.
    2. تاریخ الطبری:571/4، شرح نهج البلاغة:318/3، الكامل فی التاریخ:364/2.
    3. تاریخ الطبری:240/5. در منابع، نام او در شمار كسانی كه علی علیه السلام نزد معاویه گسیل فرمود، نیست؛ بلكه تنها از صعصعة بن صوحان یاد شده است (تاریخ الطبری:239/5، الكامل فی التاریخ:364/2، وقعة صفّین:161)، الإمامة والسیاسة 125/1. در آن آمده:علی علیه السلام، اشعث بن قیس را برای مذاكره با معاویه درباره بستنِ آب، گسیل داشت.
    4. الفتوح:5/3. نیز، ر. ك:المعیار والموازنة:146.